دلم...
دلم واست تنگولیده

حالم بده.یکی از دوستای خانوادگیمون که ۲ تام بچه داشت به خاطر سرطان مرد![]()
خدایا مارو مسخره کردی؟
دیگه از کارات و حکمتات خسته ام
کاش بمیرم
حاضرم همین الان جونمو بگیری اما هیچ بچه ای بی مادر نشه
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
میخوام یه داستان براتون بگم...
یه روزی یه گوشه ای از دنیا یه دخترکی بود تنها...
دخترک فکر میکرد میتونه عاشق کسی بشه و اونو عاشق خودش بکنه...
دخترک عاشق شد...
دریغ از اینکه نتونست پسرکو عاشق خودش بکنه...
پسرک تا از عشق با خبر شد رفت...
دخترک ما تنهاییش که برطرف نشد هیچ درد دوست داشتن پسر اما نداشتنش به تنهاییش اضافه شد...
حالا شد عاشق تنها...
میخوام بگم قصه شیرین و فرهاد و من.
که چجوری شدن عاشق و دلدارهم.
همه فکر میکنیم عاشقیم ای وای من
.ولی کور خوندیم دنیای من.
روزی روزگاری فرهاد من
عاشق شیرین شد ای وای من.
دست بر قضا شیرین من
جایی اسیرشد ای وای من.
از عشق بی خبر شیرین من.
وای وای وای فرهاد من...
وای وای وای شیرین من...
شیرین تو دست پادشاه
فرهاد اسیر یک نگاه.
شیرین تو دست پادشاه فرهاد ...
حالا دیگه فرهاد واسه ی شیرین من
راهی نداره جز کندن کوه غم.
حالا دیگه تیشه شد همراه من .آ
خه شیرینو میخاد فرهاد من
روزی روزگاری از کوه غم
پیر مکوفی رفت پیش فرهاد من.
پیر مکوف گفت به فرهاد من
شیرین تو مرده فرهاد من.
از حسادتش بود اون پیر زن.
وای وای وای فرهاد من...
وای وای وای شیرین من....
امشب دوباره دلم گرفته
نمیدونم شایدم دلم تنگه
دلم میخواست باشی
باشی باهات حرف بزنم
حرف بزنم تا مثل همیشه آرومم کنی
همینجوری که مینویسم اشکم میاد
چون دیگه کسیرو ندارم
چون دیگه ندارمت تا باهات حرف بزنم
چون تو دیگه مال من نیستی
شدی آرامش خاطر کس دیگه
کاش میشد زمان رو برگردوند
کاش میشد برگردی
اگر صدای گریمو میشنوی برگرد.....
از نیلوفرت هیچی نمونده
برگرد...
چقدر امشب گریه کردم
چقدر خدا خدا کردم
پس کو خدا؟
چرا نمیشنوه صدامو؟
آخه این رسمش نیست فقط با بنده خوبت باشی
منم آدمم
دلم میخواد به حرفام گوش بدی
ببینی دردم چیه
دارم میمیرم خدا جونم.. ![]()
از گریه چشام باز نمیشه
انقدر جیغ زدم صدام در نمیاد
کمکم کن...
واسه یبارم شده صدامو بشنو...
بشنو ازت کمک میخواااااااااااااااااااااام...
تورو به خداییت قسم بشنو...![]()
چقدر زود تموم شد
تو گفتی تمام عمر با منی
کنار من
تو تمام لحظه هام
یعنی تمام عمر که میگفتی همین بود؟
پس اون عمری که تو ازش حرف میزدی به پایان رسید
و
وقتی مردن
من ازت نگذشتم....
اگر جایی زمین خوردی یاده این روزای من بیوفت....
شاید داغون شدم
اما تو حالت بدتر از من میشه...
منتظر اونروز باش..
ح.ل.ا.ل.ت. ن.ک.ر.د.م...
خیلی بده احساس کنی کسیو نداری
کسی نیست که به خاطرش این دنیارو با تمام آدماش و خوبیاش و بدیاش تحمل کنی
کسی نیست وقتی دلت از همه گرفته بهش تکیه کنی و سرتو رو شونه هاش بذاری و گریه کنی
کسی نیست تمام تنهایتو باهاش پر کنی
کسی نیست بهش بگی دوست دارم
کسی نیست که حداقل با شنیدن حرفات دلداریت بده
تنهایی خیلی بده...
چندروزی هست هوای دلم دیگه کارش از بارون و برف گذشته
تگرگ میاد تو دلم
تگرگی گه میکوبه تو تمام وجودم
داره داغونم میکنه
تگرگی که بند نمیاد
کاره خدارو میبینی؟
دیگه تو دلمونم تگرگ میاد
امروز صبح که از خونه رفتم بیرون
دیدم زمین سفیده
واسه یه لحظه که رفتم جلوتر خودمو تنهاتر از همیشه دیدم
همه جا سفید بود
همه جاااااااااااااااااا
من مونده بودم بین این همه برف تنها
از ترس برگشتم
ترسیدم تنهایرو بیشتر از این حس کنم
وقتی برف میاد دلم میگیره
نفسم میگیره
هوا میگیره
آسمون میگیره
وااااااااااااااای
چقدر بده
هنوزم میگی دوست دارم
نمیدونم با چه زبونی بگم منم دوست دارم
اما تو که انقدر ادعات میشد چرا؟
چرا رفتی با کس دیگه؟
ازم خواستی بگم که دوستم داری . واسه چیزه دیگه ای منو نمیخواستی
اما گیری
رفتیو خودتم گیر کردی
فکر کردی این مطالبو گذاشتم واسه بدکردن تو جلو دیگران
اما التماس میکنم خودتو بذار جای من
بفهم که داغونم
بفهم اینکه تو با کس دیگه ای داره داغونم میکنه
تو یه شبه رفتی
پس دوسم نداشتی؟
پشیمون نیستم از اینکه دوست دارم
اما یه چیزی راه گلومو بسته که داره میکشتم
من دیگه قوی نیستم
برعکس اونچیزی که تو میخوای
اما هنوزم میگم
د..و...س...ت...د...ا...ر...م...
تو چیزی از دست ندادی
تاااازه بر عکس
چیزایی به دست آوردی
خوشحالی
شادی
زندگی جدید
با یه آدم جدید
اون که این وسط زندگیشو به باد داد من بودم...
دیگه خسته شدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددم...
میفهمی؟
آره یا نه؟
امشب شب یلداست
اما اصلا دوست ندارم جایی برم...
دلم میخواد تو همین تنهاییم بمیرم
همش تو این فکر بودم که شادترین لحظه هامو با کسیم که دوستش دارم
اما غافل ز اینکه..
تو این فکر بودم که امسال تولدم چقدر با سالهای دیگه فرق داره
چقدر بده
همه روزای شادی و عید و بهت تبریک بگن
جز کسی که فکر میکنی به خاطر اون زنده ای
یلداتون مبارک...
ای نیلوفر خااااااااااااااااااک برسر... دیدی چه خوشحاله؟
دیدی اصلا واسش مهم نیست تو داری میمیری؟
دیدی فقط خودش واسش مهمه؟
به خاطر کی صبح تا شب اشک میریزی؟
میدونم سخته اما فراموشش کن
وقتی یه شمعی میسوزه دلش به این خوشه که پروانه ای هست که دورش باشه تمام شبرو
اما من دلمرو به چی خوش کنم که پروانه ندارم
و
دور شمع دیگری میچرخه
در حسرت دیدنتم
بین من و تو اندازه صدساااااااااااااااااال راه
شب هام پراز غم و تنهای و دلتنگی
اما افسوس که دیگه راهی برای باهم بودن نداریم
داشته باشیمم تو دیگه نیستس...
گفتی ما به درد هم نمیخوریم
کاش میفهمیدی که تو خودت دوای دردم بودی
از ریاضی عشق سر در نمیارم
چرا حالا که رفتی من بدهکارم
و
من باید منها بشم
گفتی یاتو یا هیچکس
اما من احمق فراموش کردم اینروزا هیچکس هم برای خودش کسیه
کسیه که خیلی برات مهمتر از منه
کسیه که منو بهش خیلی راحت و ارزون فروختی
ارزون
هم من و هم دلمو
از اول آشنا شودنمون از همچین روزی میترسیدم
از روزی که تو بری و تمام دنیام و ارزوهام خراب شه رو سرم
چقدر خدارو واسه نیومدن اینروز قسم دادم...
اما از بخت بد من چیزی که ازش میترسیدم سرم اومد
حالا باید بذارم بری پیش اونکه....
خداحافظ تنها دلیل بودنم
وقتی رفتی از خودت پرسیدی عاقبت دلم چی میشه؟
از خودت پرسیدی منو به خاطر چه گناهی تنها گذاشتی؟
کاش قبل از رفتنت یکم فکر میکردی
به روز آشناییمون
به اون قسم های که برای هم خوردبم
به اون قولهایی که دادیم...
اما تو رفتی...
به اون دوست دارمایی که میگفتی
به اون عشقی که واسه موندنت به پاکیش قسم خوردی
کاش میدونستم انقدر زود میخوای ازم بگذری و بری
کاش به این دل سادم رحم میکردی...
اما رفتی...
من.تو.او
یادت هست؟
دیگه تموم شد
حالا شده تو.او.شما
و
منم به سلامت...
مادر گفت عشق يعني فرزند. پدر گفت عشق يعني همسر. دخترک گفت عشق يعني عروسک. معلم گفت عشق يعني بچه ها. خسرو گفت عشق يعني شيرين. شيرين گفت عشق يعني خسرو. فرهاد گفت: …. ؟ فرهاد هيچ هم نگفت. فرهاد نگاهش را به آسمان برد؟ باچشماني باراني. ميخواست فرياد بزند اما سکوت کرد! ميخواست شکايت کند اما نکرد. نفسش ديگر بالا نمي آمد؟ سرش را پايين آورد و رفت! هر چند که باران نمي گذاشت جلوي پايش را ببيند! ولي او نايستاد. سکوت کرد و فقط رفت. چون ميدانست او نبايد بماند. و عشق معنا شد
فکر میکردم یه بحث سادس
بازم برمیگردیم به همون روزا
همون روزایه باهم بودن
اما دیدم نه
تو راهیو رفتی که دیگه راه برگشتی نداری
تو اگر دوسم داشتی تن به اینکار نمیدادی
اینجاس که معلوم میشه کی عاشقتره
من یا تو؟
چقدر گریه کردم امشب
باتو حرف میزدم
اما اشکم میومد پایین
اما کاااااااااااش برمیگشتی
آدم اگه چیزیو بخواد واسش میجنگه
اما تو نجنگیدی
خدایا دیدی رفت؟
وعده هات دروغ بود؟
دیدی امشب آخرین شب بود؟
دیدی با کس دیگس؟
دیدی با این که میتونست با اون نباشه اما رفت؟
دیدی هیچ دلیل قانع کننده ای نداشت؟
همه اینا تقصیره تو
دیگه نماز تعطییییییییییییییییل
خدااااااااااااا تعطیل
توکل تعطییییییییییییییییییییل
کمک تعطییییییییییل
همینجا با توام بای میدم خدا
آهای خدا میشنوی؟
برو پیش بقیه بنده هات
بای...